بهار ؛ هنوز بر صحنه دل و جان نغمه تو جاری است.
"به نام هو که خردِ عشق بیاموخت بر او"
روزگاری در گنجِ کودکی، غرقِ بالیدن به عشقِ نوجوانی و روزگاری در جوانی غرق ؛ و هراسان از پیری، اما با شور و شعور، ایام گذران و هنوز سرآغازِ بهار زیباست ؛
بهار، سرآغازِ روییدنِ دوباره، زیباست، سرآغازِ تولد و شدنهایِ بنشسته بر اوج شکوه ؛
آغاز بهار زیباست ؛ چون بشر همواره دنبال بهانه ای است برای نوسازی و تولد دوباره خود؛ بشر دنبال فرصتی است برای نو شدن اندیشه ها و زیبایی روح و جانش.
هم سفران، بهار، بهانه ای است تا دوباره جان و تن تازه کنیم و با الهام از جهان ترسیم شده بر نظمِ پرآشوب، در میان هیاهوی دنیایِ گم گشته در فن و مجاز، جان خود و هم سفران را دمی رهانیم از هیاهو و خردِ عشق بنوشیم با جان و تن.
خردِ عشق یارتان ، نیکی و نیکنامی همراهتان
و ایام مبارک .
حسن عاشقی
تهران/28 اسفند/1397
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۸:۳۱ ق.ظ توسط شماره تهیه آثار 09012489189
|
ارتباط با نویسنده وبلاگ :